ادبیات ژاپن سرشار از عجایب است، همانطور که ژاپن خود سرزمینی از عجایب است. درواقع ادبیات بازتاب فرهنگ و طبیعت هر جامعهای محسوب میشود.
ژاپن معروف است به داشتن شکوفههای بهاری، معماری بینظیر، آتشفشانهای فعال و غذاهای خاص. فرهنگ و ادبیات ژاپن دارای انیمههای خاص، مانگاهای خیرهکننده، هایکوهای زیبا و دنیای فانتزی عجیب و غریب در ادبیات و شعر است. اگر برایتان جالب است که بدانید چه نویسندگانی در این بستر تاریخی_فرهنگی عجیب رشد کردند و ادبیات ژاپن را از کجا به کجا آوردند، مقاله را تا انتها بخوانید.
با ما همراه باشید 😊
در ادامه با برخی از نویسندگان برتر ژاپن آشنا میشوید. نویسندگانی با روحیات عجیب و خاص که شاهکار آفریدند و شاهکار میآفرینند.
یکی از بزرگترین نویسندگان ادبیات ژاپنی زنی است که نام اصلیاش را کسی نمیداند!
نه تنها حضور در قصر بلکه سخنوری و شاعری و هرگونه اظهارنظر برای زنان وقیح شمرده میشد. بنابراین بعید نیست که بسیاری زنان بودند که نامشان هرگز شنیده نشده و همانطور در خفا از یادها رفتهاند. در این میان زنی شجاع و باهوش ظهور میکند که نام اصلی او را، به دلیل همان مناسبات ناعادلانه، کسی نمیداند. موراساکی شیکیبو نامی است که این زن نویسنده ادبیات ژاپن ، با آن شهرت دارد. شیکیبو نام یکی از شخصیتهای داستانهای اوست و موراساکی هم به نوعی نام پدر اوست.
گفته شده است او برخلاف بسیاری از زنان دوران خودش که بلافاصله بعد از بلوغ ازدواج میکردند، تا سن بیست یا سی سالگی در خانه پدر مانده است. او زبان چینی را خیلی زود آموخت و به دلیل استعداد بینظیر نویسندگی به دربار شاهنشاهی خوانده شد و در آنجا به عنوان مربی به امپراطور خدمت میکرد. او ارتباط گستردهای نداشت. گفته شده که تنها با تعدادی از زنان دیگر شعر و نامه رد و بدل میکردند.
موراساکی با دوست پدرش ازدواج کرد، صاحب دختری شد و دوسال پس از آن همسرش را از دست داد. پس از آن نوشتن داستان گنجی را آغاز کرد. تخمین زدهاند که بین پنج تا ده سال نوشتن داستان گنجی یا داستان ژنجی به طول انجامیده است. رمان گنجی دارای پنجاه چهار فصل است.
اشعار شیکیبو و داستانهایش بسیار بر ادبیات ژاپن تاثیرگذار بوده است. آثار او اولین آثاری بودند که به زبان بومی ژاپنی نگاشته شده و آغازگر و تکمیل کننده ادبایت ژاپنی با زبان بومی است. بنابراین بر شکلگیری ادبیات ژاپن بسیار موثر بوده است.
برکه کهن آه!
جهیدن غوکی
آوای آب
کین ساکو نامیست که در کودکی داشت. تا چهل سالگی شعرهای هزل آمیز میسرود. باشو بسیار سفر میکرد و در تعاملی مستقیم در طبیعت قرار داشت. او بیشتر عمر خود را در دل طبیعت و معابد سپری کرد و هایکو میسرود و نثر مینوشت. به باور او هایکو سرایی بیشتر شبیه به بازی با کلمات بود که او با ابداع سبک باشو هایکو سرایی را در سطح جدیتری رساند و مطرح کرد. او هایکو را به اعلای خود رساند.
از اینرو نام باشو برای این شاعر و نویسنده ادبیات ژاپنی باقی ماند.
یاسوناری کاواباتا اولین نویسنده از نویسندگان ادبیات ژاپن است که توانسته جایزه نوبل ادبیات را کسب کند.
یاسوناری خیلی زود در سن نه سالگی کل خانواده خود را ازدست داد و تنهایی و انزوا و مرگاندیشی را از کودکی تجربه کرد و دستمایه اغلب نوشتههای او شد. کاواباتا در رشته ادبیات ادامه تحصیل داد و اولین اثر خود را در بیست و شش سالگی نوشت و توانست توجه منتقدین را به خود جلب کند. نهایتا در سن چهل و شش سالگی با نوشتن رمان آوای کوهستان توانست نظر آکادمی نوبل را به خود جلب کند و سرانجام در شرف هفتادسالگی جایزه ادبی نوبل ادبیات به او اهدا شد.
یاسوناری کاواباتا دوست صمیمی یوکیو میشیما بود و نظر مثبتی به خودکشی نداشت و اذعان کرده بود که هر چه هم انسان با جهان بیگانه باشد خودکشی راهحلش نیست اما خودش هم به وسیله گاز به زندگی خود پایان داد.
کیمیفوسا آبه عکاس نمایش نامهنویس و از نویسندگان ادبیات ژاپنی است که نام مستعار کوبو آبه را برای خود برگزید. کوبو کودکی و نوجوانی خود را در توکیو گذراند. پدرش پزشک بود و به سفارش پدر، او هم در رشته پزشکی تحصیل کرد که ناتمام رهایش کرد. کوبو بسیار جوان حساسی بود و تحت تاثیر جنگ و وضعیت تحت اشغال ژاپن بسیار شکننده بود و مدتی تحت درمان تیمارستان قرار گرفت. او مدت بسیار با دستفروشی امرار معاش میکرد. اما همیشه دست به قلم بود. او شعر میسرود و داستان مینوشت. انواع مکاتب ادبی غرب بر روی اثر گذاشت.
کوبه آبه اولین کتاب مجموعه اشعارش را با هزینه شخصی چاپ کرد. پس از آن اشعار دیگرش در مجلهای منتشر شد. او به مکتب سورئالیستی روی آورد و به گروهی از نویسندگان و سینماگران این مکتب پیوست. اولین کتاب داستانهای کوتاه او در سن بیست و هفت سالگی برای او جایزه ادبی بزرگ ژاپن را به ارمغان آورد. نهایتا داستان زن در ریگ روان توانست او را به شهرت جهانی برساند. بعدها از داستانهایش فیلمهایی هم ساختند. داستانهای او گرایشی سورئالیستی دارد.
برای آشنایی با انواع مکاتب ادبی کلیک کنید.
یوکیو میشیما از نویسندگان خبرساز ادبیات ژاپن است که چندین بار نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد.
میشیما پیش مادر بزرگ مستبدش بزرگ شد. از آنجایی که مادر بزرگ از اینکه شوهرش مقام مهم دولتی یا سامورایی ندشت ناراضی بود. بنابراین دوست داشت یوکیو را مقتدر بار بیاورد. او غرور، جدیت و انزوا را به او آموخت. بنابراین نداشتن همبازی، منجر شد خیالات بهترین دوستان یوکیو شدند و فکر کردن به مرگ و درد و فقدان برزگترین هیجان. با این پیش زمینه با هاراگیری آشنا شد و کم کم دریافت که مرگ با هاراگیری زیباتر از زندگیست!
یوکیو میشیما در سن دوازده سالگی اولین داستانش را نوشت و در سن شانزده سالگی اولین داستانش را به صورت پاورقی در مجلهای به چاپ رسانید. بیست سالگی در رشتهی حقوق ادامه تحصیل داد و در اداره دارایی کار مناسب پیدا کرد اما همیشه تا فرصتی مییافت مینوشت تا اینکه بالاخره در سن بیست و سه سالگی آثارش را چاپ کرد.
نتیجه جنگ، شکست ژاپن، انتحار افسران ژاپنی و یاس و نامیدی مردمان کشور پس از جنگ جهانی دوم روی او تاثیر شگرفی گذاشت. اغلب موضوعات نوشتههای یوکیو میشیما از نویسندگان ادبیات ژاپنی ، مرگ و خشونت و گاهی خودکشی است. او در سن سی سالگی بیش از سی کتاب چاپ شده داشت و جایگاه ویژه ادبی در میان ادبیات ژاپن کسب کرده بود. از روی کتابهای او بیش از بیست فیلم ساختند. او بازیگر و کارگردان و طراح صحنه هم بود. و در این امور هم موفق عمل میکرد.
او همچنین فعال سیاسی_اجتماعی هم بود و باور به ژاپن پیش از جنگ داشت. ژاپنی مقتدر با اررزشهای سلطنتی. او گروه شبه نظامی دانشجویی تشکیل داد که به تمرینهای سخت رزمی مشغول بودند. نهایتا در یک عملیاتی، او به شیوه هاراگیری دست به خودکشی خود زد. داستان مرگ او نیز مانند داستانی خواندنی اما تلخ روایت میشود.
یوکیو میشیما از عجایب ادبیات ژاپن محسوب میشود. نابغهای که علیالرغم شهرت و موفقیت در زمینه ادبیات و سینما به عمر خود پایان داد.
اوئه نویسندهای از نویسندگان ادبیات ژاپنی که در پنجاه و نه سالگی (1994) موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد، میگوید که من درباره منزلت بشریت مینویسم.
اوئه متولد روستای شیکوکو است که بخش عمدهای از داستانهای معاصر او درباره کودکان روستایی است. به نوعی کودکی خود را بیان میکند. او در دانشگاه توکیو ادبیات فرانسه خواند و نوشتن را از دهه بیست زندگی خود آغاز کرد. جنگ و اشغال ژاپن از موارد تاثیر گذار اوئه بود. به طوری که داستانهای جوانی او تماما درباره مثلث قدرتیست که در راس آن نیروی مهاجم قدرتمند است و در سر دیگر ژاپن درمانده و منفعل و شخصی که میان اینها گیج و گم است.
از نکات بارز آثار او دغدغهمندیهای محتوایی اوست. مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از مسائل مورد توجه اوست. تصویرسازی قوی و زبانی صریح و لحنی تلخ از ویژگیهای اوست
از میان نویسندگان معاصر، مطرحترین نویسنده ادبیات ژاپن ، کنزابورو اوئه است که وارث ژاپنی رهاشده از سنت خویش و دوری از مدرنیته قرار دارد که هم فروپاشی ژاپن بزرگ را دیده و هم فروپاشی قدرتهای کوچک محلی را. او شاهد مستقیم وضعیت اسفبار انسان در عصر حاضر است.
برای خرید کتابهای کنزابورو اوئه کلیک کنید.
ایرانیان ادبیات ژاپن را با هاروکی موراکامی میشناسند. ناگفته نماند که هاروکی موراکامی نویسندهای جهانیست که در شرق و غرب او را میشناسند.
موراکامی تک فرزند خانوادهای بود که هر دو ادبیات ژاپنی تدریس میکردند. بنابراین تاریخ و ادبیات ژاپنی را به خوبی میشناخت. همچنین تحت تاثیر ادبیات غرب هم قرار گرفت. ریموند کارور و فرانتس کافکا از نویسندگان مورد علاقه اوست.
او در سن بیست و دو سالگی ازدواج و یک کافه افتتاح کرد و سالها با همسرش آن را اداره میکردند. فکر نوشتن وقتی که بیست و نه ساله بود به ذهنش رسید آن هم هنگام تماشای بازی بیسبال. بنابریان اولین رمانش با نام به آواز باد گوش بسپار را منتشر کرد و بلافاصله مورد توجه منتقدین و مخاطبان قرار گرفت و توانست جایزه ملی گونزو را از آن خود کند. از آن پس نوشتن را ادامه داد و هر روز بیش از دیروز مورد توجه قرار میگرفت. اولین موفقیت او در فروش با رمان جنگل نروژی بود که میلیونها بار در ژاپن فروخته شد. پس از شهرت در ژاپن او به اروپا و امریکا سفر کرد تا خود را به جهان معرفی کند.
او در خلق فضاهای فانتزی نظیر ندراد. کتابهای او به بیش از پنجاه زبان زنده دنیا ترجمه شده است. آثار بسیاری از او به فارسی ترجمه شده است که در لینک زیر میتوانید ببینید.
نویسندهای از ادبیات ژاپن که خود را چندان ژاپنی نمیداند!
کازوئو ایشیگورو وقتی شش سالش بود ژاپن را ترک کرده و حدودا پنجاه سال بعد به ژاپن رفته آن هم به دلیل کاری. او بزرگ شده انگلیس است منتها با پدر و مادر و فرهنگی ژاپنی تربیت یافت.
داستان دو رمان اول او در ژاپن اتفاق میافتد اما خود میگوید که با ادبیات ژاپنی چندان آشنایی ندارد. و بیشترین تاثیر خود را شاید از سینمای ژاپن گرفته باشد.
کازوئو ایشیگورو نویسندهای انگلیسی ژاپنی تبار است که جوایز متعددی را را آن خود کرده است. او همچنین جایزه نوبل ادبیات را کسب کرده است. از ویژگیهای بارز داستانهای او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
برای خرید آثار کازوئو ایشیگورو کلیک کنید.
یکی از ویژگیهای مشترک میان نویسندههای خوب و موفق حساس بودن نسبت به شرایط و مسائل اجتماعی و روابط انسانها در بستر سیاسی_اجتماعیست. هیرومی کاواکامی نویسندهای از نویسندگان ادبیات ژاپن در دنیای معاصر با خلق آثارش نشان داده که در لیست نویسندگان خوب قرار دارد. روابط انسانها، عشق و دوستی دستمایه نوشتههای او شدند که با نگاهی ظریف و زبانی شیوا در میان این روابط بشری اوضاع سیاسی و اجتماعی ژاپن را هم بازگو میکند.
او با همان نازکاندیشی و قلمی روان توانسته جوایز متعدد ملی را از آن خود کند. و همچنین نامزد دریافت جوایز ادبی بین المللی همچون من بوکر هم شده است. آثار او به بیش از ده زبان زنده دنیا ترجمه شده است که این نشانگر راهیابی این نویسنده جوان ادبیات ژاپنی در سطح جهان است.
یکی دیگر از نویسندگان معاصر ادبیات ژاپن یوکو اوگاوا است. اوگاوا نویسنده بیش از 40 اثر داستانی و غیر داستانی است که به دلیل لطافت بیان و ظرافت لحن مورد تحسین سایر بزرگان ادبیات ژاپنی ، مانند کنزابورو اوئه قرار گرفته است.
از ویژگیهای بارز داستان های او این است :
یوکو اوگاوا توانست از مهمترین جوایز ادبی ملی جایزه آکوتاگاوا و همچنین جایزه شرلی جکسون را کسب کند. از آثاررمعروف او میتوان به خدمتکار و پروفسور و پلیس حافظه اشاره کرد. آثار او به زبانهای مختلفی در دنیا ترجمه شده است. برای خرید آثار او میتوانید وارد لینک زیر شود.