موضوع اصلی | کودک و نوجوان | |
---|---|---|
موضوع فرعی | داستان کودک و نوجوان | |
نویسنده | نیزرانا فاروک | از این نویسنده |
ناشر | امیرکبیر | از این ناشر |
مترجم | امیر حیدری باطنی | از این مترجم |
نوبت چاپ | 1 | |
سال چاپ | 1399 | |
شابک | 9789640021200 | |
نوع جلد | شمیز | |
قطع | رقعي | |
وزن | 199 گرم | |
تعداد صفحات | 264 صفحه |
چایا از گوشۂ چشم نگاهی به مجموعۂ درختان مقابل انداخت. گاهی اوقات، درختان هم به درد میخورند. آدمها هیچوقت بالای سرشان را نگاه نمیکنند.
-بعد از اینهمه تلاش حتی سعی نکردی که چند کلمه بیشتر با نیلان حرف بزنی! چرا به همه جا نگاه میکردی؛ جز به خودش؟
چایا شانه ای بالا انداخت و گفت «آدمها به روش خودشون ماتم میگیرن. » در اینجا نگاهی به چهرۂ پدر انداخت تا مطمئن شود که آیا او از نقشه هایش بویی برده یا خیر؛ اما پدر تقریباً مطمئن بود که کار نیل تمام شده است…
آخرین بریده ها
افزودن بریده کتاب