موضوع اصلی | ادبیات و شعر | |
---|---|---|
موضوع فرعی | رمان ایرانی | |
نویسنده | مریم دلیر | از این نویسنده |
ناشر | برکه خورشید | از این ناشر |
نوبت چاپ | 1 | |
سال چاپ | 1400 | |
شابک | 9786226667319 | |
نوع جلد | شمیز | |
قطع | رقعي | |
وزن | 429 گرم | |
تعداد صفحات | 480 صفحه |
آتنا دختری بسیار جوان و دانشجو است؛ او از قدرتی خاص برخوردار است، قدرتی که برخی حوادث را برایش نمایش می دهد و یا از آن چه که قرار است در آینده رخ بدهد آگاهش می کند. این الهامات چندان هم خوشایند نیستند و گاهی هراس و وحشتی وصف ناشدنی را به جان دخترک می اندازند.
در شبی که آتنا با دختر خاله اش ناهید راهی جشنی خارج از شهر شده و یک جا نشستن و تماشا کردن دیگران را به حضور در جمع و آشنایی با افراد جدید ترجیح داده ناگهان صحنه ای ترسناک را مشاهده می کند؛ مردی با لبخندی کریه بالای دیوار باغ دیده می شود، ناگهان به داخل باغ راه پیدا می کند و به دختری تعارض می کند و دختر در نهایت استیصال دست و پا می زند. با وجود صحنه ای که آتنا در مقابل خود می بیند دیگران با سرخوشی و آرامش به خوشگذرانی ادامه می دهند و این یعنی تصویر رو به رو ساخته ذهن آتنا و چیزی است که دیر یا زود اتفاق می افتد. دخترک تلاش دارد تا از این اتفاق جلوگیری کند، پس باغ را ترک می کند و گزارش مهمانی را به پلیس می دهد زیرا در نظرش اگر پلیس حاضران در جشن را بگیرد خیلی بهتر از آن است که آن مرد حریص و ترسناک به جان آن ها بیفتد.
بهرام، مرد جوانی که گویا از ابتدای مهمانی او را در نظر داشته، پیشنهاد می کند آتنا را تا خانه همراهی کند و آتنا برای رهایی از آن مکان پیشنهادش را می پذیرد. این در حالی است که مرد خیلی خوب می داند آتنا پلیس را به آن باغ فراخوانده اما با خود می اندیشد علت ترس دختر و خبررسانی اش به پلیس چیست؟
آخرین بریده ها
افزودن بریده کتاب