موضوع اصلی | ادبیات و شعر | |
---|---|---|
موضوع فرعی | رمان خارجی | |
نویسنده | جنیفر نیون | از این نویسنده |
ناشر | میلکان | از این ناشر |
مترجم | فرانک معنوی | از این مترجم |
نوبت چاپ | 20 | |
سال چاپ | 1401 | |
شابک | 9786007845356 | |
نوع جلد | شميز | |
قطع | رقعي | |
وزن | 296 گرم | |
تعداد صفحات | 336 صفحه |
روایت عاشقانه ی دختر و پسری که هر دو قصد خودکشی دارن و وقتی که تصمیم به این کار دارن،با هم آشنا میشن.دختری که به تازگی در اثر یه تصادف خواهرشو از دست داده و خودش زنده مونده و الان از افسردگی رنج میبره.و پسری که خانواده ی از هم پاشیده ای داره، هیچ وقت محبوب نبوده و همیشه تحقیر شده و از اختلال دوقطبی رنج میبره.
خیلی اهل خوندن کتابای عاشقانه نیستم ولی این کتاب جز تازه های نشر بود و البته گفته میشه جز پرفروش های امازون بوده. تمام مدت این کتاب، برام کتاب "خطای بخت ستارگان ما" جان گرین رو تداعی میکرد. اگه بخوام بین کتابای معروف این ژانر و تراژدی های عاشقانه(خطای بخت ستارگان ما، من پیش از تو، جایی که عاشق بودیم) یکی رو انتخاب کنم، خطای بخت ستارگان ما رو ترجیح میدم. و خب واقعا فکر میکنم واسه ی من، خوندن یکیشون کفایت میکرد.چون از نظر تم و شخصیت پردازی شدیدا به هم نزدیک بودن.
در بریدهای از کتاب میخوانیم
عوامل حواسپرتی زیاد است. سعی میکنم فرای سروصدا با رایان صحبت کنم، ولی او بیشتر حواسش به من است. موفق شدهام هفده سال و هشت ماه و دو هفته و یک روز را بدون اینکه پسری بتواند زیادی به من نزدیک شود بگذرانم. به او میگویم که عاشق دیدن منظرهام و بعد در را با هل باز میکنم و بیرون میایستم. ما با ماشینها و فرای آنها، مزارع ذرت احاطه شدهایم. هیچ منظرهای بهجز اینها نیست. سرم را عقب میبرم و ناگهان مجذوب ستارهها میشوم. رایان دستپاچه پشت سرم میآید و من تظاهر میکنم که صور فلکی را میشناسم. به آنها اشاره میکنم و دربارهی هر کدام داستانی میسازم.
فکر میکنم که فینچ حالا دارد چهکار میکند. شاید دارد در جایی گیتار مینوازد. شاید با یک دختر است. من یک گشتوگذار و اگر بخواهیم صادق باشیم، خیلی بیشتر از آن به او بدهکارم. نمیخواهم فکر کند امروز او را بهخاطر مثلاً دوستانم دستبهسر کردهام. تصمیم میگیرم همین که به خانه رسیدم دربارهی محل بعدیمان تحقیق کنم. (اصول تحقیق جذبههای غیرمعمول ایندیانا، هر چیزیکه معمول نباشد در ایندیانا، ایندیانای خاص، ایندیانای عجیب.) باید یک کپی از نقشه هم داشته باشم تا مطمئن شوم چیزی را تکرار نمیکنم.
رایان دستش را دورم میاندازد. به گذشته میروم و به جای ایمپالا این جیپ برادر رایان است و به جای رومر و آماندا، الی کراس و النور هستند. ما در همین سینمای فضای باز هستیم و نسخهای از جان سخت را میبینیم.»
آخرین بریده ها
افزودن بریده کتاب