قیمت :
95,900 تومان

نابغه دیوانه

انتشارات‏ نسل‏ نواندیش‏

امتیاز این کتاب

امتیاز 0 / 0 رای
موضوع اصلی روان شناسی
موضوع فرعی روان شناسی موفقیت
نویسنده رندی گیج از این نویسنده
ناشر انتشارات‏ نسل‏ نواندیش‏ از این ناشر
مترجم سعید گل‌محمدی - گیتی شهیدی از این مترجم
نوبت چاپ 5
سال چاپ 1401
شابک 9789642367696
نوع جلد شوميز 
قطع رقعي
وزن 218 گرم
تعداد صفحات 192 صفحه
راستش را می‌خواهید اعتراضی می‌کنم…

درباره نبوغی که صاحبش را به شدت شکنجه می‌دهد، چه می‌دانید؟

از نابغۀ دیوانه‌ای به نام «هانتر اس.تامپسون» پرسیدند چطور این کارهای زیرکانه و برجسته را انجام دادی؟

اگرچه جوابش اندکی دلسرد کننده بود اما گفت من مخالف مواد مخدر، الکل، خشونت یا بدرفتاری با دیگران هستم، من به آن‌ها معتاد بودم، اما ترک آن‌ها موجب شکوفایی نبوغ من شد.»

ای کاش می‌شد بگویم نکتۀ عجیب و جالب این کتاب الهام گرفتن ناگهانی از نبوغ بود، اما در واقع این کتاب در محیطی پر از نا امیدی مطلق و شرمندگی رشد یافت.

شرمندگی از آن جهت که در گوشه‌ی آپارتمان دراز می‌کشیدم و سعی می‌کردم آثار عیاشی و خوشگذرانی با مواد مخدری چون شیشه را دور بریزیم، اعتیادی که فکر می‌کردم مدت‌ها پیش ترک کرده‌ام.

ناامیدی به این دلیل که خستگی، بی‌خوابی و افسردگی کم‌کم جای شادی را می‌گرفت. معتادان به شیشه به دلایلی که شاید حدس بزنید این روزها را روزهای خودکشی می‌نامند.

حال اگر فکر می‌کنید در چنین محیطی فرصت پرورش نابغۀ خلاق کم است، تا‌حدودی حق با شماست. چون گاهی موقعی که در بدترین حالت خود هستیم و با سخت‌ترین چالش‌ها روبرو می‌شویم، به خود می‌آییم و نیروهای خود را بسیج می‌کنیم و به این نتیجه می‌رسیم که امید، چاره‌ی ناامیدی است.

این مطلب زیاد در این کتاب تکرار می‌شود. اگر تسلیم نشوید جواب نه هرگز معنی ندارد، و شکست پایان کار نیست، چالش‌ها بزرگترین فرصت‌های نوآوری و آفرینش را فراهم می‌‌کنند.

من همیشه و مدام وسوسه می‌شدم، به حال اول برگردم، اما فهمیدم باید بر احساس نا‌امنی و حقارت غلبه کنم.

خبر خوش این که مطمئن بودم دیگر این کار تکرار نمی‌شود. گاهی خود بهتر می‌دانید چه موقع کار شما تمام است. احساس کردم بعد از سر کشیدن آخرین جرعه الکل در جشن تولد بیست سالگی‌ام، دیگر لب به مشروب نخواهم زد. چنین احساسی را داشتم و سی و پنچ سال بعد هرگز یک بار هم هوس نوشیدنش را نکردم. از لحظه‌ای که احساس کردم زندگی‌ام بدون الکل بهتر است، فهمیدم مصرف تفریحی مواد مخدر نه تنها زندگی‌ام را بهتر نمی‌کند، بلکه آن را نابود می‌کند. پس بین مواد مخدر و زندگی، زندگی را انتخاب کردم.

اما همچنان به طرز وحشتناکی درد می‌کشیدم…

از خود پرسیدم آیا هنوز می‌توانم کتاب بنویسم یا الهه‌ی خلاقیت مرا در محراب تنها می‌گذارد؟ آیا هنوز موهبت تشخیص فرصت‌ها و خلق ابتکارات کارآفرینانه را دارم؟

من در کودکی شاهد نوابغی چون جوپلین، هندریکس و موریسون بودم که در اوج شهرت می‌درخشیدند و آن‌گاه در اثر مصرف بی‌رویه مواد می‌مردند. و نویسندگانی چون همینگوی، پو poe، کرووآک، او.هنری و تامپسون را می‌پرستیدم که مواد مخدر و الکل را عناصر اصلی و ضروری نبوغ خلاق خود یا دست کم حلال مشکلاتی می‌دانستند که مانع رسیدن آن‌ها به نبوغ خلاق می‌شد.

خوشبختانه وقتی کتاب «دربارۀ نوشتن» سرگذشت درخشان استپان کینگ، کسی که اعتیادش را ترک کرد را خواندم، کم‌کم به این فکر افتادم با مهار، پرورش و هدایت نبوغ می‌توانم کتابی عالی بیافرینم. و حتی از آن بهتر، می‌‌توانم نحوه کار ذهنیت نابغۀ کارآفرین را کشف کنم.

وقتی ارتباط بین خلاقیت و بیماری روانی را بررسی می‌کردم، به این عبارت برخوردم «دیوانه‌ها دنیا را به روشی تازه و بکر می‌بینند، که دیگران قادر به دیدن آن نیستند.»

البته کارآفرینان بیمار روانی نیستند. ما فقط استعدادی ‌داریم که دنیا را به شیوه‌ای جدید و بکر می‌بینیم، که دیگران قادر به دیدن آن نیستند.

لحظه‌ای صبر کنید…

ما کارآفرینان برای تغییر اوضاع و زندگی کردن طبق قوانین خود و از همه مهم‌تر، برای خلق چیزهای جدید آفریده شده‌ایم. مهم‌ترین نبوغ ما به قسمت آفرینش مربوط می‌شود.

به همین دلیل محصول استیو جابز با پیش‌بینی عالی در بازار جا می‌افتد و ما بیشتر به مسائل مربوط به تجارت اهمیت می‌دهیم تا به جام قهرمانی و اغلب وقتی رقابت قهرمانی کیک استارتر برای ابزار جدید پیش می‌آید بیشتر گیج می‌شویم. ما نبوغ را در عمل می‌بینیم. من در حین تماشای فیلم «پیش از فرا رسیدن شب» به همه این‌ها فکر کردم، فیلم با شکوهی که براساس کتاب عالی رونالد آدناس ساخته شده بود، نابغه‌ای که موهبت‌های یک نفر دیگر را به نمایش گذاشت. وقتی به این‌طور کتاب‌ها یا فیلم‌ها برمی‌خورید کاری از شما ساخته نیست، جز این‌که چیزی شگفت‌‌انگیز بیافرینید. چیزی که تفاوتی ایجاد کند.

خوب این کتاب از یکی از پست‌ترین مراحل زندگی من به شما داده می‌شود. امیدوارم که هردوی ما را به مرحله‌ای بالاتر هدایت کند و شما نبوغ جنون‌آمیز خود را مهار کنید و آن را با دنیا تقسیم کنید.راستش را می‌خواهید اعتراضی می‌کنم…

درباره نبوغی که صاحبش را به شدت شکنجه می‌دهد، چه می‌دانید؟

از نابغۀ دیوانه‌ای به نام «هانتر اس.تامپسون» پرسیدند چطور این کارهای زیرکانه و برجسته را انجام دادی؟

اگرچه جوابش اندکی دلسرد کننده بود اما گفت من مخالف مواد مخدر، الکل، خشونت یا بدرفتاری با دیگران هستم، من به آن‌ها معتاد بودم، اما ترک آن‌ها موجب شکوفایی نبوغ من شد.»

ای کاش می‌شد بگویم نکتۀ عجیب و جالب این کتاب الهام گرفتن ناگهانی از نبوغ بود، اما در واقع این کتاب در محیطی پر از نا امیدی مطلق و شرمندگی رشد یافت.

شرمندگی از آن جهت که در گوشه‌ی آپارتمان دراز می‌کشیدم و سعی می‌کردم آثار عیاشی و خوشگذرانی با مواد مخدری چون شیشه را دور بریزیم، اعتیادی که فکر می‌کردم مدت‌ها پیش ترک کرده‌ام.

ناامیدی به این دلیل که خستگی، بی‌خوابی و افسردگی کم‌کم جای شادی را می‌گرفت. معتادان به شیشه به دلایلی که شاید حدس بزنید این روزها را روزهای خودکشی می‌نامند.

حال اگر فکر می‌کنید در چنین محیطی فرصت پرورش نابغۀ خلاق کم است، تا‌حدودی حق با شماست. چون گاهی موقعی که در بدترین حالت خود هستیم و با سخت‌ترین چالش‌ها روبرو می‌شویم، به خود می‌آییم و نیروهای خود را بسیج می‌کنیم و به این نتیجه می‌رسیم که امید، چاره‌ی ناامیدی است.

این مطلب زیاد در این کتاب تکرار می‌شود. اگر تسلیم نشوید جواب نه هرگز معنی ندارد، و شکست پایان کار نیست، چالش‌ها بزرگترین فرصت‌های نوآوری و آفرینش را فراهم می‌‌کنند.

من همیشه و مدام وسوسه می‌شدم، به حال اول برگردم، اما فهمیدم باید بر احساس نا‌امنی و حقارت غلبه کنم.

خبر خوش این که مطمئن بودم دیگر این کار تکرار نمی‌شود. گاهی خود بهتر می‌دانید چه موقع کار شما تمام است. احساس کردم بعد از سر کشیدن آخرین جرعه الکل در جشن تولد بیست سالگی‌ام، دیگر لب به مشروب نخواهم زد. چنین احساسی را داشتم و سی و پنچ سال بعد هرگز یک بار هم هوس نوشیدنش را نکردم. از لحظه‌ای که احساس کردم زندگی‌ام بدون الکل بهتر است، فهمیدم مصرف تفریحی مواد مخدر نه تنها زندگی‌ام را بهتر نمی‌کند، بلکه آن را نابود می‌کند. پس بین مواد مخدر و زندگی، زندگی را انتخاب کردم.

اما همچنان به طرز وحشتناکی درد می‌کشیدم…

از خود پرسیدم آیا هنوز می‌توانم کتاب بنویسم یا الهه‌ی خلاقیت مرا در محراب تنها می‌گذارد؟ آیا هنوز موهبت تشخیص فرصت‌ها و خلق ابتکارات کارآفرینانه را دارم؟

من در کودکی شاهد نوابغی چون جوپلین، هندریکس و موریسون بودم که در اوج شهرت می‌درخشیدند و آن‌گاه در اثر مصرف بی‌رویه مواد می‌مردند. و نویسندگانی چون همینگوی، پو poe، کرووآک، او.هنری و تامپسون را می‌پرستیدم که مواد مخدر و الکل را عناصر اصلی و ضروری نبوغ خلاق خود یا دست کم حلال مشکلاتی می‌دانستند که مانع رسیدن آن‌ها به نبوغ خلاق می‌شد.

خوشبختانه وقتی کتاب «دربارۀ نوشتن» سرگذشت درخشان استپان کینگ، کسی که اعتیادش را ترک کرد را خواندم، کم‌کم به این فکر افتادم با مهار، پرورش و هدایت نبوغ می‌توانم کتابی عالی بیافرینم. و حتی از آن بهتر، می‌‌توانم نحوه کار ذهنیت نابغۀ کارآفرین را کشف کنم.

وقتی ارتباط بین خلاقیت و بیماری روانی را بررسی می‌کردم، به این عبارت برخوردم «دیوانه‌ها دنیا را به روشی تازه و بکر می‌بینند، که دیگران قادر به دیدن آن نیستند.»

البته کارآفرینان بیمار روانی نیستند. ما فقط استعدادی ‌داریم که دنیا را به شیوه‌ای جدید و بکر می‌بینیم، که دیگران قادر به دیدن آن نیستند.

لحظه‌ای صبر کنید…

ما کارآفرینان برای تغییر اوضاع و زندگی کردن طبق قوانین خود و از همه مهم‌تر، برای خلق چیزهای جدید آفریده شده‌ایم. مهم‌ترین نبوغ ما به قسمت آفرینش مربوط می‌شود.

به همین دلیل محصول استیو جابز با پیش‌بینی عالی در بازار جا می‌افتد و ما بیشتر به مسائل مربوط به تجارت اهمیت می‌دهیم تا به جام قهرمانی و اغلب وقتی رقابت قهرمانی کیک استارتر برای ابزار جدید پیش می‌آید بیشتر گیج می‌شویم. ما نبوغ را در عمل می‌بینیم. من در حین تماشای فیلم «پیش از فرا رسیدن شب» به همه این‌ها فکر کردم، فیلم با شکوهی که براساس کتاب عالی رونالد آدناس ساخته شده بود، نابغه‌ای که موهبت‌های یک نفر دیگر را به نمایش گذاشت. وقتی به این‌طور کتاب‌ها یا فیلم‌ها برمی‌خورید کاری از شما ساخته نیست، جز این‌که چیزی شگفت‌‌انگیز بیافرینید. چیزی که تفاوتی ایجاد کند.

خوب این کتاب از یکی از پست‌ترین مراحل زندگی من به شما داده می‌شود. امیدوارم که هردوی ما را به مرحله‌ای بالاتر هدایت کند و شما نبوغ جنون‌آمیز خود را مهار کنید و آن را با دنیا تقسیم کنید.

بیشتر بدانید

تعداد مشاهده این کتاب
183 بار
دفعاتی که پیشنهاد شده
0 بار
تعداد افرادی که این کتاب را خوانده اند
0 بار
تعداد افرادی که میخواهند این کتاب را بخوانند
0 بار

امتیاز شما به این کتاب

امتیاز 0 / 0 رای

کتاب های مرتبط

آخرین بریده ها