قیمت :
11,500 تومان

ببرهای زخمی حکیمیه

چشمه

امتیاز این کتاب

امتیاز 5 / 1 رای
موضوع اصلی ادبیات و شعر
موضوع فرعی رمان ایرانی
نویسنده حسام حیدری از این نویسنده
ناشر چشمه از این ناشر
نوبت چاپ 2
سال چاپ 1396
شابک 9786002298706
نوع جلد شوميز 
قطع رقعي
وزن 135 گرم
تعداد صفحات 126 صفحه
ما تو يك آپارتمان شش ظبقه‌ي چهل و دو واحدي زندگي مي‌كرديم به اسم گلچين، طرف‌هاي حكيميه تهران. براي همين، اسم گروه را گذاشتيم «ببرهاي زخمي حكيميه». بعد از ظهرها، دو تا سوت مي‌زدم و بچه‌ها را جمع مي‌كردم و مي‌رفتيم تو حياط و در مورد آدم‌هايي كه بايد بهشان حمله مي‌كرديم حرف مي‌زديم و بعد كه حوصله‌مان سر مي‌رفت، حمله مي‌كرديم به گلريزي‌ها و خوراكي‌هايشان را كش مي‌رفتيم. گلريزي‌ها بچه‌هاي بلوك كناري‌مان بودند كه در ورودي و پاركينگشان با ما يكي بود و چون مقامشان از ما پايين‌تر بود بايد نوكرمان مي‌شدند و به ما ماليات مي‌دادند. مشكل اين بود كه گلريزي‌ها، مثل ما، گروه و رييس و ازا ين چيزها نداشتند. براي همين، خودمان يكي از دخترهاي چاق‌شان به اسم رژين را به عنوان رييس‌شان انتخاب كرده بوديم و هر وقت بيكار مي‌شديم، كتكش مي‌زديم يا گل سر و وسايلش را برمي‌داشتيم توي پاركينگ دست‌رشته مي‌كرديم. اوايل كسي كاري به كارمان نداشت ولي بعد از اينكه يكي از بچه‌هاي ساختمان را رييس صدايم نكرده بود مجبور كردم تو باغچه سينه‌خيز برود، مامان گوشم را پيچاند و گفت «رييس بازي از امروز تعطيله اميد... به خدا قسم اگه يه بار ديگه يكي بياد در خونه بگه چه‌ش را كتك زدي خودت مي‌دوني.» اين طوري شد كه يك مدتي كمتر تو حياط جمع شديم و كارهاي ناجور نكرديم تا اينكه قصه جنيفر پيش آمد.

بیشتر بدانید

تعداد مشاهده این کتاب
192 بار
دفعاتی که پیشنهاد شده
0 بار
تعداد افرادی که این کتاب را خوانده اند
0 بار
تعداد افرادی که میخواهند این کتاب را بخوانند
0 بار

امتیاز شما به این کتاب

امتیاز 5 / 1 رای

کتاب های مرتبط

آخرین بریده ها