بریده های کتاب کوری : از بهترین رمان های دنیا

  • نویسنده : مینا به کار
  • انتشار : 1400/04/29 5:25 PM

بریده های کتاب کوری : از بهترین رمان های دنیا

الان که اینجا هستید مشغول خواندن درباره‌ی کتاب کوری از بهترین رمان های دنیا هستید. اگه به زبان و لحن تمثیلی علاقه دارید، کتاب کوری یکی از بهترین‌هاست. داستان کوری تمثیلی از دنیای امروز است. دنیایی که آدم‌هایش در بی نظمی و بی قانونی بسر می‌برند و از جهل و نادانی خود بی‌خبرند.

کوری درواقع کنایه ای است از ناآگاهی و نادانی... کوری عین ندانستن است. حرکت در ندانستن هم عین ویرانی و نابودیست.


درباره کتاب کوری

"کوری" را ژوزه ساراماگو در سال 1995 منتشر کرد و در مدت زمان کوتاهی یعنی سه سال بعد در سال 1998  موفق به دریافت نوبل ادبیات شد. در این کتاب افراد یک به یک دچار کوری می‌شوند. یعنی ناگهان هیچ چیز و هیچ کسی را نمیبینند و تنها هاله‌ای سراسر سفید می‌بینند. کور عجیبی که کم کم کل شهر به آن مبتلا می‌شوند. کور شدن، آن هم از نوع کوری سفید، نه سیاه، پدیده‌ای عجیب و حیرت انگیز است. کوری‌ای که انگار سرایت هم می‌شود. اتفاقی که هیچ توجیه علمی و پزشکی برایش وجود ندارد.

از همین ابتدا می‌توان پی برد که وارد داستانی سراسر تمثیلی و نمادی شده‌ایم. لحن کتاب بسیار روان است و روایت بقدری عالیست که همین که شروع به خواندن کنید ناگهان متوجه می‌شوید که صفحه صد هستید.

 


 

ویژگی‌های کتاب کوری

  • شخصیت‌ها

از ویژگی باررز کتاب کوری این است که شخصیت‌های آن اسم ندارند.

  • علائم نگارشی

بنظر می‌رسد که کتاب دارای جملات بلند است و طولانی اما اینطور نیست. جملات کوتاه بواسطه نقطه یا ویرگول از هم جدا شده‌اند.    

  • زبان تمثیلی

بینایی تمثیلی از درک و هوشیاری افراد در جامعه است و کوری تمثیلی از عدم هوشیاری و جهالت.

  • روایت

روایت داستان، خطی است و از بیان دانای کل بیان می‌شود. داستان به طور معمول پشت هم روایت می‌شوند.

 


 

خلاصه کتاب کوری

داستان از کور شدن مردی در چهارراه شروع می‌شود تا جایی که کل شهر مبتلا می‌شوند.

 به زودی پزشک متوجه می‌شود که این کوری ارتباطی با چشم ندارد ولی دلیل این بیماری هنوز مشخص نیست. وقتی تعداد افراد مبتلا به کوری زیاد می‌شود، دولت تصمیم می‌گیرد که مبتلایان و آن‌ها که احتمال کور شدنشان هست، در آسایشگاه روانی جمع آوری کنند تا علل و عوامل این ضایعه معلوم شود و هم اینکه نظارت همه جانبه روی بیماران داشته باشند.  

سربازان محافظ از دور بر آسایشگاه نظارت دارند و حتی غذاها را جلوی در ورودی می‌گذارند. رفته رفته بلبشویی در داخل آسایشگاه میان کورها به راه می‌افتد، تعدادشان هر روز رو به افزایش است.

نیازها سربرمی‌آورند و کم کم خلق و خوی حیوانی نمایان می‌شود. قدرت طلبی، زیاده خواهی، شهوت، خشونت و ... و از طرف دیگر بی نظمی و کثیفی سراسر آسایشگاه را فرامی‌گیرد.

 تنها زن دکتر است که کور نیست و شاهد همه‌ی اتفاقات است (این رازیست که نمیدانیم چرا زن دکتر کور نمی‌شود) و رنج می‌برد. تبعیض‌ها شروع می‌شود، طبقات شکل می‌گیرند، عده‌ای با خشونت قدرت را دست می‌گیرند و با نادانی تمام فرمان می‌رانند، تجاوز می‌کنند و ... تا اینکه متوجه می‌شوند که دیگر سربازهای محافظ دیگر نیستند. بیرون از آسایشگاه می‌روند و متوجه می‌شوند که کل شهر مبتلا به کوری سفید شده است.

زن دکتر که  همچنان بینا بود همسرش، دختر عینکی، پسر لوچ و اولین نفری که کور شده بود با همسرش و پیرمرد می روند خانه دکتر. آنجا منوجه می‌شوند که گروهی دیگر در خانه‌شان اقامت دارد. در نهایت در خانه‌شان کم کم آرام می‌گیرند تا اینکه همانطور ناگهانی که کور شدند، همانطور ناگهانی بینا می‌شوند.

 در آخر زن دکتر که درواقع وجدان بیدار و آگاه جامعه است، می‌گوید ما کور هستیم، کوری که می‌بیند. کورهایی که می‌توانند ببینند اما نمی‌بینند.

اینجا نقطه‌ی پایان و نتیجه و همینطور عطف داستان است.

ساراماگو چندین سال بعد در همین منطقه‌ای که کوری اتفاق افتاده داستان دیگری به قلم در می‌آورد به نام بینایی. که هر دو نگاهی نقادانه به وضعیت اجتماعی_سیاسی نابسامان جامعه دارد. به نوعی این دو رمان مکمل هم هستند.

 


 

بهترین ترجمه کتاب کوری از کیست ؟

بهترین رمان های دنیا دارای ترجمه های مختلفی هستند که انتشارات متفاوتی آن ها را به چاپ می‌رساند.

برخی ترجمه‌ها از زبان اصلی نویسنده کتاب انجام می‌شود و برخی دیگر با یک واسطه از زبان انگلیسی ترجمه می‌شود. در این میان تنها یک ترجمه از کتاب کوری از زبان اصلی به فارسی ترجمه شده است. ترجمه خانم مینو مشیری از نشرعلم. تنها ترجمه‌ای که مورد تایید نویسنده کتاب یعنی ژوزه ساراماگو است.

معمولا می‌توان گفت که ترجمه از زبان اصلی به زبان مقصد ترجمه‌ی بهتریست. اما در میان مترجمان زیر دو ترجمه خوب و مورد تایید منتقدان و ادیبان بزرگ وجود دارد. ترجمه آقای اسدالله امرایی(نشر مروارید) و مهدی غبرایی(نشرمرکز).

قبل از اینکه بپردازیم به این سوال که بهترین ترجمه کتاب کوری از کیست بهتر است با برخی ویژگی‌های ترجمه آشنا شویم.

ترجمه یکی از مهمترین ابزارهای انتقال دانش و هنر در طول اعصار تاریخ بوده است. از مهمترین ویژگی‌های ترجمه تسلط به زبان مبدا و مقصد است. این تسلط شامل آشنایی با فرهنگ و قلم و لحن نویسنده هم هست.

ویژگی ترجمه خوب

به طور کلی دو نوع ترجمه وجود دارد:

  • ترجمه ساختاری یا فنی : ترجمه ای که وفادار به متن اصلی خواهد بود و کلمات عینا به زبان مقصد ترجمه می‌شود.
  • ترجمه معنایی: در این نوع ترجمه مترجم از فهم داستان و جملات و کلمات در عین وفاداری به داستان و روایت، به زبان مقصد آنگونه که قابل فهم باشد و پیام کتاب را برساند، ترجمه می‌کند.

ترجمه‌ی آقای امرایی به گفته‌ی ادیبان و بزرگان و منتقدان ترجمه‌ای فاخر است و از نوع ترجمه معنایی است. اسشدااله امرایی ضمن وفاداری به داستان و روایت و حتی شیوه قلم زنی ساراماگو، کتاب را با کلمات فارسی به گونه‌ای که در انتقال پیام خللی نباشد، ترجمه کرده است.

و آقای غبرایی از نوع ترجمه ساختاری از زبان انگلیسی، ترجمه کرده است. وفادار به ساختار و کلمات و با تسط کافی به زبان فارسی معاصر از کلمات پرکاربردتر بهره برده است. مثلا در جایی از همون کلمات انگلیسی که در ایران ه رایج است استفاده کرده است. از این رو ترجمه آی غبرایی عامه پسندتر و همه فهم تر است.

هر سه این ترجمه را در لینک زیر می‌توانید بخرید.

خرید و دانلود کتاب کوری با ترجمه اسدااله امرایی

خرید و دانلود کتاب کوری با ترجمه مینو مشیری

خرید و دانلود کتاب کوری با ترجمه مهدی غبرایی

خرید و دانلود کتاب کوری به زبان انگلیسی


 مترجم ها و انتشارات

_ مینو مشیری (نشر علم)

_ اسدالله امرایی (نشر مروارید)

_ مهدی غبرائی (نشر مرکز)

_ عاطفه اسلامیان (نشر کتاب آیین)

_ ترمه شادان (نشر هنر پارینه)

_ فاطمه امینی (نشر شاپیگان کتاب)

_ رضا زارع (هلال نقره‌ای / آسمان علم / آزرمیدخت / موسسه پر)

_ عبدالحسین عامری شهابی (نشر دبیر)

_ ملیحه وفایی (نشر پیرامید)

_ زهره روشنفکر (انتشارات مجید)

_ فاطمه رشوند (نشر آوای مکتوب)

_ زهره مستی (نشر نظاره)

_ محمدمهدی منصوریان (نیک فرجام)

_ فرزام حبیبی (میلاد)

_ سید حبیب گوهری راد (نشر رادمهر / نشر جمهوری)

_ نغمه رحمانی (محراب دانش)

_ مهرداد انتظاری (آراسپ)

_ کوروش پارسا (نشر حوض نقره).

 

 


بریده های کتاب کوری

 آغاز کتاب :

" من کور شده‌ام.

کی چنین حرفی را قبول می‌کند. با همان نگاه اول معلوم می‌شود که چشم‌هایش سالم سالم است، عنبیه صاف و شفاف، تخم چشمش سفید بود و از سفیدی به چینی می‌ماند. چشم‌های وق زده‌اش، و صورت چروکیده و ابروهای تابدار نشان می‌داد که او بدجوری نگران است. "

تصور کنید ناگهان همه چیز را سفید یا سیاه ببینید و قادر به دیدن هیچ چیز و هیچ کس نباشید!

 " دکتر سیستم دو چشمی را بالا پایین کرد و پیچ‌های آن را تنظیم کرد و معاینه را ادامه داد. توی قرنیه چیزی ندید، توی عنبیه و زجاجیه و شبکیه هم ایرادی نبود، توی عدسی و مخاط و اعصاب بینایی هم علتی پیدا نکرد. جاهای دیگر هم سالم بود. چشم‌های خود را مالید و دستگاه را کنار گذاشت، بعد از استراحتی مختصر دوباره رفت سراغ معاینه و از اول شروع کرد، بی آنکه حرفی بزند کار را ادامه داد وقتی کارش تموم شد توی چهره‌اش نشانه حیرت و گیجی به چشم می‌آمد، من هیچ عیبی توی چشم‌های شما ندیدم، چشم‌ها سالم سالم است. "

وقتی کور شدی و هیچ چیزی را نمیبینی ولی تمام پزشکان تشخیص سلامت میدهند! چه حسی به شما دست می‌دهد.

نگاه دیگران چیست؟ داره دروغ می‌گه ، ما رو سرکار گذاشته، خودشو لوس کرده؟ و ...

 "شیوع بیماری و گسترش آن طبق تصاعد و نسبت مرکب ریاضی صورت می‌گرفت. "

شاید وضعیتی شبیه وضعیت الان جهان که در ویروس کوید19 غرق شده است.

" تیمارستان، بلی جناب وزیر، مرکز بیماران روانی مناسب است، چون دیوار بلند و نفوذناپذیری دارد به اضافه دو ساختمان جدا از هم یکی برای آن‌ها که واقعا کور شده‌اند، یکی هم برای کسانی که احتمال دارد کور شوند. "

" صدای انفجار سربازها را نیمه برهنه از چادر بیرون کشید. سربازها از یگان ویژه حفاظت بود که وظیفه حفاظت از بیمارستان را به عهده آن‌ها گذاشتند. "

" عده‌ای نمی‌توانستند جلوی گریه خودشان را بگیرند، یکی داد می‌زد، یکی عصبانی بود، بعضی هم تهدید می‌کردند، اگر دستم به شما برسد چشمتان را در می‌آورم، معلوم بود که خطاب به سربازهاست. "

" خوب دنیا همین است دیگر، معمولا حقیقت را توی دروغ پنهان می‌کنند تا نتیجه دیگری بگیرند. "

" نمی‌دانی دیدن دو کورکه سر غذا دعوا می‌کنند، چه اعصابی از من بهم می‌ریزد، دعوا که همیشه هست، اصلا دعوا خودش یک جور کوری است، این فرق دارد، خیلی خوب هر کاری که فکر می‌کنی درست است انجام بده، اما یادت نرود که ما چه هستیم، کور، کور، مشتی کور ساده، کورهایی که زبان خودشان را نمی‌فهمند، از آن دنیای قابل ترحم و دنیای زیباس یتیم‌های کور کوچک خبری نیست، ما اینجا توی امپراطوری خشن و بی‌رحم کورها هستیم، ... "

 " یک دولت، یک سازمان، بدن آدم هم سازمان یافته است، تا زمانی زنده می‌ماند که منظم باشد، مرگ حاصل بی نظمی و از هم گسیختگی در این سازمان است، یک جامعه کور چه طور می‌تواند زنده بماند و خود را سازمان دهد، با سازماندهی خودش، سازماندهی چشم می‌خواهد، روی هوا که نمی‌شود سازماندهی کنیم، شاید حق با تو باشد، اما تجربه این کوری برای ما بدبختی و فلاکت آورد، ... "

" چرا ما کور شدیم، نمی‌دانم، شاید روزی سردربیاوریم. می‌خواهی بگویم بدانی، چه فکری می‌کنم، بگو، فکر نمی‌کنم که کور شدیم، ما کور هستیم کوری که میبند، کورهایی که می‌توانند ببینند اما نمی‌بینند. 

بریده های کتاب کوری 

با ترجمه اسدالله امرایی


مشخصات کتاب کوری

عنوان اصلی: Ensaio sobre a Cegueira

عنوان انگلیسی: Blindness

عنوان فارسی: کوری

نویسنده : ژوزه ساراماگو (Jose Saramago)

مترجم: اسدالله امرایی

انتشارات: مروارید

تعداد صفحات: 388 صفحه


نظرات

شما کدام ترجمه این کتاب کوری از بهترین رمان های دنیا را خوانده‌اید ؟ به نظر شما بهترین ترجمه کتاب کوری از کیست ؟

از کدام شخصیت داستان منزجر شدید؟ و فکر می‌کنید زن دکتر نماد چیست؟

 


کتاب‌های مرتبط:

  1. 1984

  2. قلعه حیوانات


کتابهای پیشنهادی:

  1. تکه‌هایی از یک کل منسجم

  2. آموزش مسایل جنسی به کودک و نوجوان

  3. هنرظریف رهایی از دغدغه ها

 


کتاب های کودک و نوجوان:

  1. خاطرات یک بی عرضه

 


اگر به هنر علاقه دارید:

  1. کارگاه بازیگری برای دوربین

  2. ریتم در موسیقی

  3. تاریخ هنر دامیز