موضوع اصلی | ادبیات و شعر | |
---|---|---|
موضوع فرعی | رمان خارجی | |
نویسنده | فردریک بکمن | از این نویسنده |
ناشر | نشر نون | از این ناشر |
مترجم | فرناز تیمورازف | از این مترجم |
نوبت چاپ | 7 | |
سال چاپ | 1401 | |
شابک | 9786007141847 | |
نوع جلد | شميز | |
قطع | رقعي | |
وزن | 314 گرم | |
تعداد صفحات | 352 صفحه |
«بریتماری اینجا بود» که در سال ۲۰۱۴ در سوئد منتشر شده و مانند دیگر آثار بکمن با استقبالی بیسابقه نه تنها در کشور سوئد، که در سرتاسر دنیا مواجه شد. این کتاب در ۲۰۱۶ به زبانهای انگلیسی، آلمانی، بلغاری، چِک و... ترجمه شد. نشر نون، اولین ناشری که این نویسنده موفق را به مخاطبان ایرانی معرفی کرده است، حالا اثر پرفروش دیگری از این نویسنده سوئدی را نشرنون با ترجمه فرناز تیمورازف منتشر کرده است. میتوان گفت ایران نیز جزو اولین کشورهایی است که ترجمه این اثر تقریبا جدید را عرضه میکند.
فردریک بکمن پیشتر به واسطه رمان محبوب و پرفروش «مردی به نام اُوه» در ایران شناخته شده است و این رمان در حال حاضر به چاپ هشتم رسیده است. او متولد ۱۹۸۱، استکهلم است. وبلاگنویس سوئدی که کتاب هایش رتبه اول پرفروشهای سوئد و نیویورک تایمز را از آن خود کردهاند. همچنین فیلمی سوئدی بر اساس رمان «مردی به نام اُوه» ساخته شده که حالا نامزد نهایی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان در هشتادونهمین دوره جوایز اسکار است.
پیشترها شهرت بکمن در سوئد بهخاطر وبلاگنویسی بود، برای روزنامههای مختلف مقاله مینوشت و همکاریاش را با مجله مترو هم شروع کرد. همینطور در این سال کتاب «مردی بهنام اُوِه» را نوشت که همان سال بیش از ۶۰۰۰۰۰ نسخه از آن فروش رفت. این کتاب در حال حاضر به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده، رتبه اول پرفروشهای سوئد و نیویورک تایمز را از آن خود کرد.
یک روزِ دوشنبه در ماه ژانویه است. بریتماری جلوی میزتحریری کوچک در دفتر کوچک ادارۀ کار نشسته. معلوم است که این هیچ ربطی به کارد و چنگال ندارد ولی نشانهای است از اینکه هیچچیز درست از آب درنیامده. کارد و چنگال را باید به ترتیب طبیعیاش توی کشو چید، چون زندگی هم باید طبیعی باشد. زندگیهای طبیعی قابل عرضه هستند؛ آشپزخانه را تمیز میکنید، بالکن خودتان را دارید و از بچهها مراقبت میکنید، و همۀ اینها بیشتر از چیزی که فکرش را بکنید کار میبرند. مثلاً، بالکن.
آدمی که زندگی طبیعی داشته باشد واقعاً توی ادارۀ کار نمینشیند.
موهای زن جوانی که اینجا کار میکند مثل موهای مردها کوتاه است. خوب، مسلماً مشکلی نیست، معلوم است که مشکلی نیست. بریتماری پیشداوری نمیکند. احتمالاً این مدل مو الان مد است، مطمئناً همینطور است. زن جوان به یک فرم اشاره میکند و لبخند میزند، انگار که عجله دارد.
«لطفاً اینجا اسمتون رو بنویسید، شمارۀ کارت ملی و آدرس!»
باید مشخصات بریتماری ثبت شود. انگار تبهکار است. انگار آمده تا از آنجا یک شغل بدزدد.
آخرین بریده ها
افزودن بریده کتاب